این ممکن است به این دلیل باشد که غیر وکلا مجاز به ارائه چنین خدماتی هستند. در ایتالیا و بلژیک، اتحادیه های کارگری و احزاب سیاسی خدماتی را ارائه می دهند که می توان آن را به عنوان خدمات کمک حقوقی معرفی کرد. در آلمان، ساختار هزینه های اجباری، اجرای گسترده بیمه هزینه های حقوقی مقرون به صرفه را امکان پذیر کرده است. در بسیاری از کشورها، تنها وکلای دادگستری دارای اختیار قانونی برای تنظیم وصیت نامه، امانت، و هر سند دیگری هستند که تضمین کننده انصراف کارآمد اموال یک فرد پس از مرگ است.
حقوق کارآموزان وکیل در سراسر بریتانیا بسیار متفاوت است، و مکان آنها تأثیر زیادی بر حقوق آنها دارد. وکلا در بخش خصوصی عموماً در مشاغل تخصصی به نام شرکت های حقوقی کار می کنند، به استثنای وکلای انگلیسی. اکثریت قریب به اتفاق شرکت های حقوقی در سراسر جهان، مشاغل کوچکی هستند که اندازه آنها از 1 تا 10 وکیل متغیر است. بریتانیا و استرالیا نیز استثنا هستند، زیرا بریتانیا، استرالیا و ایالات متحده پس از موجی از ادغام در اواخر دهه 1990، اکنون خانه چندین شرکت با بیش از 1000 وکیل هستند.
شایان ذکر است، انگلستان، مادر حوزه های قضایی کامن لا، از قرون وسطی با پیچیدگی مشابهی در حرفه های حقوقی خود ظهور کرد، اما سپس در قرن نوزدهم به یک تقسیم بندی واحد بین وکلا و وکیل تبدیل شد. در برخی از کشورهای قانون مدنی، تقسیمی معادل بین وکلا و دادستان ایجاد شد. این دو نوع همیشه در انحصار وکالت نبودند، زیرا با دفاتر اسناد رسمی قانون مدنی همزیستی داشتند. در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای قانون مدنی، یک سنت وجود داشته است که وظایف حقوقی بسیاری را به انواع سردفترها، منشی ها و متصدیان قانون مدنی می دهند. این کشورها «وکیل» به معنای آمریکایی ندارند، تا آنجا که این اصطلاح به یک نوع ارائه دهنده خدمات حقوقی همه منظوره اشاره دارد. بلکه حرفه وکالت آنها متشکل از تعداد زیادی از انواع مختلف افراد آموزش دیده وکالت، معروف به حقوقدان است که برخی از آنها وکلا هستند و مجوز فعالیت در دادگاه ها را دارند.
در انگلستان و ولز، دوره آموزش حرفه ای وکالت باید گذرانده شود تا حق کار داشته باشد و به عنوان وکیل مدافع نام برده شود. دانشجویانی که تصمیم دارند یک رشته غیرحقوقی را در سطح مدرک دنبال کنند، می توانند در عوض، قبل از شروع دوره آموزشی حقوقی یا BPTC، مدرک دیپلم حقوق را پس از دریافت مدرک تحصیلی خود بخوانند. در ایالات متحده و کشورهایی که از مدل آمریکایی پیروی می کنند، (مانند کانادا به استثنای استان کبک)، دانشکده های حقوق، دانشکده های فارغ التحصیل/حرفه ای هستند که مدرک لیسانس پیش نیاز پذیرش است.
هر دو کشور در نهایت دریافتند که سیستم قضایی آنها بدون وکیل نمی تواند کارآمدی داشته باشد. شکایت از تعداد زیاد وکلا در انگلستان و ایالات متحده در دهه 1840، آلمان در دهه 1910، و در استرالیا، کانادا، ایالات متحده و اسکاتلند در دهه 1980 رایج بود. یک تفاوت اساسی بین کشورها این است که آیا وکلا باید صرفاً توسط یک قوه قضاییه مستقل و نهادهای زیرمجموعه آن (یک حرفه حقوقی خود تنظیم شونده) تنظیم شوند یا اینکه آیا وکلا باید تحت نظارت وزارت دادگستری در قوه مجریه باشند.
در استرالیا، کلمه "وکیل" را می توان برای اشاره به وکلای دادگستری و وکیل دادگستری (چه در مشاغل خصوصی و چه به عنوان وکیل داخلی شرکتی) و هر کسی که به عنوان وکیل دادگاه عالی یک ایالت یا منطقه پذیرفته شده است استفاده شود. در مقابل، وکلای کامن لا به طور سنتی خود را از طریق مؤسساتی تنظیم میکنند که در آنها نفوذ غیر وکلا، در صورت وجود، ضعیف و غیرمستقیم بوده است. برخی از کشورها، مانند ایتالیا، وکلا را در سطح منطقه ای تنظیم می کنند و برخی مانند بلژیک، حتی آنها را در سطح محلی تنظیم می کنند. در آلمان، وکلا در کافههای منطقهای پذیرفته میشوند و میتوانند برای مشتریان در همه دادگاههای سراسر کشور به استثنای دادگاه فدرال دادگستری آلمان حاضر شوند. به طور عجیبی، تضمین پذیرش در وکالت BGH، فعالیت وکالت را صرفاً به دادگاه های عالی فدرال و دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان محدود می کند.
در مطب خصوصی، اگر موضوع ساده باشد، ممکن است با هزینه ساعتی مطابق با ساختار ساعت قابل صورتحساب، هزینه اضطراری یا پرداخت یکجا کار کنند. به طور معمول، اکثر وکلا از قبل یک توافق نامه کتبی هزینه مذاکره می کنند و ممکن است از قبل به یک نگهدارنده غیرقابل استرداد نیاز داشته باشند. مطالعات اخیر نشان می دهد که وقتی وکلا به جای صورتحساب ساعتی، هزینه ثابتی را دریافت می کنند، کمتر از طرف مشتریان کار می کنند و مشتریان نتایج بدتری خواهند داشت. در بسیاری از کشورها ترتیبات تغییر هزینه وجود دارد که به موجب آن بازنده باید هزینه ها و هزینه های برنده را بپردازد. ایالات متحده استثنای اصلی است، اگرچه قانونگذاران آن به نوبه خود استثناهای زیادی را برای به اصطلاح "قاعده آمریکایی" مبنی بر عدم تغییر هزینه ایجاد کرده اند.
قانون عمومی
این امر به این دلیل است که تا سال 1846 وکلا در انگلستان الزامی به داشتن مدرک دانشگاهی نداشتند و توسط وکلای دیگر از طریق کارآموزی یا در مسافرخانه های دادگاه آموزش می دیدند. از زمانی که مدرک حقوق در انگلستان به یک الزام برای وکلا تبدیل شد، مدرک اعطا شده مدرک کارشناسی LL.B است. در آفریقای جنوبی، دارندگان مدرک LL.B، که یک سال شاگردی را به پایان رسانده اند و در وکالت پذیرفته شده اند، می توانند در مکاتبات کتبی از عنوان "Advocate" به اختصار "Adv" استفاده کنند.
انجمن های داوطلبانه
بسیاری دیگر فقط در مورد دکترین های حقوقی بسیار انتزاعی سخنرانی دارند، که وکلای جوان را وادار می کند تا دریابند چگونه در اولین دوره کارآموزی خود مانند یک وکیل فکر کنند و بنویسند. بسته به کشور، اندازه کلاس معمولی می تواند از پنج دانشجو در یک سمینار تا پانصد دانشجو در یک اتاق سخنرانی غول پیکر متغیر باشد. در ایالات متحده، دانشکده های حقوق دارای کلاس های کوچک هستند و به این ترتیب، پذیرش را بر اساس محدودتر و رقابتی تر اعطا می کنند. در کشورهای دیگر، حقوقدانانی که دارای مدرک حقوق هستند، مجاز به ارائه مشاوره حقوقی به افراد یا شرکت های بزرگ هستند و اگر فاقد مجوز باشند و نتوانند در دادگاه حضور یابند، موضوعیت ندارد. گاهی اوقات دفاتر اسناد رسمی قانون مدنی مانند بلژیک مجاز به ارائه مشاوره حقوقی هستند.
با این حال، در حدود اواسط قرن چهارم، آتنی ها از درخواست آشکار برای دوستی صرف نظر کردند. دوم، مانع جدیتر، که سخنوران آتنی هرگز به طور کامل بر آن غلبه نکردند، این قانون بود که هیچکس نمیتوانست برای دفاع از آرمان دیگری هزینهای بگیرد. این قانون در عمل به طور گسترده نادیده گرفته شد، اما هرگز لغو نشد، به این معنی که سخنرانان هرگز نمی توانستند خود را به عنوان متخصص یا متخصص حقوق معرفی کنند. بنابراین، اگر تعریف را به مردانی محدود کنیم که میتوانستند حرفه وکالت را آشکارا و قانونی انجام دهند، آنگاه اولین وکلا باید سخنوران روم باستان باشند. در کشورهای دیگر، به ویژه بریتانیا و ایالات متحده، حقوق عمدتاً در دانشکده های حقوق تدریس می شود. در آمریکا، انجمن وکلای آمریکا تصمیم میگیرد که کدام دانشکدههای حقوقی را تأیید کند و در نتیجه کدام یک از آنها قابل احترامتر تلقی شوند.
دارندگان مدرک LL.B که دو سال کارآموزی را با یک وکیل اصلی گذرانده اند و هر چهار امتحان هیئت مدیره را گذرانده اند، می توانند به عنوان "وکیل" پذیرفته شوند و خود را به عنوان وکیل معرفی کنند. به همین ترتیب، فارغ التحصیلان حقوق ایتالیایی که واجد شرایط وکالت هستند، از عنوان "Avvocato" که به اختصار "Avv" نامیده می شود، استفاده می کنند. در اکثر کشورهای قانون مدنی، وکلا به طور کلی آموزش حقوقی خود را بر اساس تخصص انتخابی خود ساختار می دهند.
برزیل شناخته شده ترین دولت فدرال است که وکلا را در سطح ملی تنظیم می کند. در بسیاری از کشورها، وکلا پزشکان عمومی هستند که در زمینه وسیعی از مسائل حقوقی از مشتریان نمایندگی می کنند. در برخی دیگر، از آغاز قرن بیستم این تمایل وجود داشته است که وکلا در اوایل کار خود تخصص داشته باشند.
با این حال، در تعداد زیادی از کشورها، یک دانشجوی حقوق باید قبل از دریافت مجوز فعالیت در آزمون وکالت شرکت کند. در تعداد انگشت شماری از ایالت های ایالات متحده، شخص ممکن است با «خواندن قانون» و قبولی در آزمون وکالت، بدون نیاز به حضور در دانشکده حقوق، وکیل (به اصطلاح وکیل کشور) شود. در آفریقای جنوبی، این حرفه به «وکلا» و «وکلا» تقسیم میشود، که توصیفهای مشابهی با «وکیل دادگستری» و «وکیل دادگستری» در بریتانیا دارد.
تعداد کمی از حوزه های قضایی هنوز به جای هر نوع آموزش رسمی رسمی اجازه کارآموزی را می دهند. در ایالات متحده، این اصطلاح به طور کلی به وکلایی اطلاق می شود که ممکن است وکالت کنند. هرگز برای ارجاع به نمایندگان ثبت اختراع یا حقوقدانان استفاده نمی شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از سایت رسیدگی به دعاوی بازدید نمایید
در واقع، محدودیتهای قانونی و مقرراتی برای غیر وکلا مانند وکلا که وکالت میکنند وجود دارد. در اسکاتلند، کلمه "وکیل" به گروه خاصی از افراد آموزش دیده قانونی اشاره دارد. در یک مفهوم کلی، ممکن است شامل قضات و کارکنان پشتیبانی آموزش دیده نیز باشد.
ممنوعیت پرداخت حق الزحمه توسط امپراتور کلودیوس لغو شد، او وکالت را به عنوان یک حرفه قانونی کرد و به وکلای رومی اجازه داد تا اولین وکلایی باشند که می توانند علناً کار کنند - اما او همچنین سقف هزینه 10000 سسترس را اعمال کرد. طنزهای جوونال شکایت کردند که هیچ پولی برای کار به عنوان وکیل وجود ندارد. وکلا همیشه آزادند تا انجمن های داوطلبانه خود را تشکیل دهند، جدای از هرگونه مجوز یا عضویت اجباری که ممکن است توسط قوانین حوزه قضایی آنها لازم باشد. مانند همتایان اجباری خود، چنین سازمان هایی ممکن است در تمام سطوح جغرافیایی وجود داشته باشند. در انگلیسی آمریکایی، چنین انجمن هایی به عنوان انجمن های وکلای داوطلبانه شناخته می شوند. بزرگترین انجمن حرفه ای داوطلبانه وکلا در جهان انگلیسی زبان، انجمن وکلای آمریکا است.
وکیل وکیلی است که برای تنظیم پرونده ها و مشاوره در مورد موضوعات حقوقی آموزش دیده است و می تواند وکالت افراد را در دادگاه های بدوی داشته باشد. هم وکیل دادگستری و هم وکیل دادگستری را گذرانده اند و آموزش های عملی لازم را گذرانده اند. با این حال، در حوزههایی که حرفهای تقسیمبندی میشود، فقط وکلای دادگستری به عنوان اعضای کانونهای وکلای مربوطه خود پذیرفته میشوند.
برخی از کشورها به یک کارآموزی رسمی با یک پزشک با تجربه نیاز دارند، در حالی که برخی دیگر این کار را نمی کنند.
لطفاً جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره حقوقی کسب و کار آنلاین به سایت ما مراجعه نمایید
به عنوان مثال، در آفریقای جنوبی لازم است که علاوه بر اخذ مدرک LL.B، آن شخص باید یک سال شاگردی را زیر نظر یک وکیل مجرب بگذراند و باید در وکالت برای انجام کار به عنوان وکیل پذیرفته شود. دارندگان مدرک LL.B باید دو سال کارآموزی را زیر نظر یک وکیل اصلی گذرانده باشند و هر چهار امتحان هیئت مدیره را گذرانده باشند تا به عنوان "وکیل" پذیرفته شوند و خود را به عنوان وکیل معرفی کنند.
اصطلاح "پزشک" از آن زمان به بعد استفاده نشد، اگرچه هنوز یک عنوان قانونی در ایتالیا و در بسیاری از کشورهای خارج از اروپا استفاده می شود. چندین کشور که در ابتدا دارای دو یا چند حرفه وکالت بودند، از آن زمان مشاغل خود را در یک نوع وکالت با هم ادغام یا متحد کردند. اکثر کشورهای این دسته از کشورهای کامن لا هستند، اگرچه فرانسه، یک کشور قانون مدنی، حقوقدانان خود را در سال 1990 و 1991 در پاسخ به رقابت انگلیسی و آمریکایی ادغام کرد. در کشورهایی که حرفههای تلفیقی دارند، معمولاً یک وکیل مجاز است تمام یا تقریباً تمام مسئولیتهای ذکر شده در زیر را انجام دهد. اولین افرادی که می توان آنها را "وکیل" توصیف کرد احتمالاً سخنوران آتن باستان بودند. اولاً، قاعدهای وجود داشت که افراد قرار بود پروندههای خود را مطرح کنند، که به زودی با افزایش تمایل افراد به درخواست کمک از یک «دوست» کنار گذاشته شد.
در برخی کشورها، وکلای کمک حقوقی وجود دارند که در ارائه خدمات حقوقی به افراد فقیر تخصص دارند. فرانسه و اسپانیا حتی ساختارهای رسمی حق الزحمه دارند که به موجب آن وکلا برای پرونده های کمک حقوقی به ازای هر مورد توسط دولت غرامت می گیرند. یک سیستم مشابه، اگرچه نه به اندازه گسترده یا سخاوتمندانه، در استرالیا، کانادا و آفریقای جنوبی عمل می کند.
به عنوان مثال، دادگاه عالی کانادا در سال 1989 یک الزام شهروندی را به دلایل حقوق برابر لغو کرد، و به طور مشابه، شرایط شهروندی و اقامت آمریکا توسط دادگاه عالی ایالات متحده در سال 1973 و 1985 به عنوان خلاف قانون اساسی اعلام شد. دیوان دادگستری اروپا در سالهای 1974 و 1977 تصمیمات مشابهی اتخاذ کرد که محدودیتهای شهروندی در بلژیک و فرانسه را لغو کرد. به طور کلی، محدودیتهای جغرافیایی میتواند برای وکیلی که متوجه میشود که دلیل موکلش مستلزم آن است که در دادگاهی فراتر از محدوده جغرافیایی عادی مجوز خود اقامه دعوی کند، مشکلساز باشد. اگرچه اکثر دادگاهها برای چنین مواقعی قواعد وکالت ویژه دارند، وکیل همچنان باید با مجموعه متفاوتی از قوانین مسئولیت حرفهای و همچنین احتمال تفاوتهای دیگر در قوانین ماهوی و رویهای برخورد کند. برخی از کشورها وکلا را در سطح ملی می پذیرند و تنظیم می کنند، به طوری که یک وکیل، پس از کسب مجوز، می تواند در هر دادگاهی در این سرزمین به دعاوی بپردازد. دیگران، به ویژه آنهایی که دارای دولت فدرال هستند، تمایل دارند وکلا را در سطح ایالتی یا استانی تنظیم کنند.
:: موضوعات مرتبط:
وکیل و مشاوره حقوقی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1195
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0